دکتر رجبعلی لبافخانیکی - استاد دانشگاه و باستان شناس | شهرآرانیوز؛ سرو درختی تزیینی و همیشهسبز است، شاید به همین دلیل در فرهنگ بسیاری از ملتها نماد سرسبزی و زندگی و جاودانگی است.
سرو در چین
در چین باستان عقیده داشتند استفاده از میوه سرو باعث عمر طولانی میشود، زیرا مملو از عصاره «یانگ» است. آنها همچنین عقیده داشتند که اگر صمغ سرو بر پاشنه پا کشیده شود، بدن را سبک میکند. بر آستانه حجرههای «انجمنهای سری» چین، سرو بهعنوان نماد جاودانگی کاشته میشد. سرو خمرهای در چین باستان «درخت شرق و بهار» بود و مقدس شمرده میشد.
سرو در ژاپن
در ژاپن یکی از چوبهایی که در آیین «شینتو» مصرف میشد، چوب نوعی سرو بهنام «هینوکی» بود. کاهنان شینتو عقیده دارند که آتش آیینی و مقدس را باید از اصطکاک ۲ قطعه چوب هینوکی روشن کرد. هینوکی را در ساخت معابد نیز به کار میبردند که علاوهبر جنبه تقدس، پاک و فناناپذیر نیز بود.
هدیهای برای خدایان
در میانرودان به سرو از گذشتههای دور توجه میشده و مقدس بوده تا جایی که به خدایان هدیه میشده است، ازجمله در نقشبرجستهای سومری مربوط به «اور نمو»، بنیانگذار امپراتوری دولت شهر سومری «اور»، او ظرف گلدانیشکلی را که در آن سروی قرار داده شده است، به «نانار»، ایزد ماه، تقدیم میکند.
سرو در اسطورههای ایران
اما در ایران جلوه سرو در اسطوره و هنر پررنگتر است. در دوره هخامنشی در سنگنگارههای تختجمشید بارها از آن و کاج، درخت همسان آن، استفاده شده است؛ گاه برای جداکردن صحنههای نمایش از یکدیگر، مثل هدیهآورندگان پلکان شرقی آپادانا، و گاه بهاحتمال برای نمایش جنگل یا مرغزار، مثل حاشیه فوقانی صحنه جدال شیر و گاو بر بدنه پلکان شرقی آپادانا.
اما در میان سروها «سرو کشمر» از همه معروفتر است و دلیل آن عظمت، قدمت سایهاندازی و حرمت آن بوده است. سرو کشمر که به «سرو بست» هم شهرت داشته، برای ایرانیان از قداست بسیار زیادی برخوردار بوده، زیرا در سنت «مزدیسنا» اعتقاد بر این بوده که زردشت آن را از بهشت آورده و به دست خود در قریه «کشمر»، علیآباد کنونی، کاشته است.
یکی شاخ سرو آورید از بهشت
این باور را فردوسی بزرگ اینگونه نقل کرده است: «یکی شاخ سرو آورید از بهشت/ به دروازه شهر کشمر بکشت»
«حمدا... مستوفی» کاشت سرو کشمر را به «جاماسب» نسبت داده است و بسیاری از مورخان و نویسندگان و شاعرانی، چون «ابومنصور ثعالبی»، «علیبنجهم»، «علیبنزید بیهقی»، «جهانگیر اشیدری»، «محمد دبیر سیاقی» و «محمدتقی بهار» در آثار خود آن را ستودهاند.
این نهال بهشتی بهتدریج برومند و تناور شد تا آنجا که بنا به روایات، در سایه آن بیش از ۱۰۰۰ گوسفند آرام میگرفتند و مرغان بیشماری نیز بر شاخههای آن مأوا داشتند. بنا به روایتی، گشتاسب گرداگرد آن سرو تالار عظیمی بر آورده و بر هر برگ آن نام خود را نقش بسته بوده است.
نقش سرو بر سنگنگارههای تخت جمشید
هر کس آن را برید، کشته خواهد شد
سرو کشمر تا سالیان دراز برپا بود تا اینکه در سال۲۴۷قمری در مجلس «متوکل» عباسی از آن سخن به میان آمد و متوکل درصدد انهدام آن بر آمد و به عامل خوددر نیشابور «ابوالطیب»، فرمان داد آن درخت بهشتی را قطع کند و برای او به «دارالخلافه» بفرستد. مردم نیشابور و کشمر (کاشمر) برآشفتند و پذیرفتند که ۵۰ هزار سکه زر بپردازند تا سرو کشمر بریده نشود، اما عمال خلیفه نپذیرفتند و درخت را قطعهقطعه کردند و خلیفه یک روز قبل از رسیدن درخت به قتل رسید و این امر مطابق با پیشگویی زرتشت بود که گفته بود: «هرکس آن را برید، کشته خواهد شد.»
در کتاب «ثمارالقلوب» آمده است که: «چون درخت را بینداختند، زمین آن حدود بلرزید و به کاریزها و بناها خلل وارد آمد. انواع و اصناف مرغان، چندان بر گرد آن به پرواز در آمدند که آسمان پوشیده گشت و به انواع الحان زاری میکردند. چون درخت که بر ۱۳۰۰ شتر نهاده بودند، به یک منزلی مقر خلیفه رسید، غلامان ترک شبهنگام او را پارهپاره کردند و به دیدار درخت نائل نیامد.» سرو کشمر که نماد عظمت و سرافزاری و جاودانگی ایران و ایرانی بود، بعد از خود در آیینها و بافتهها و کاشیها و سفالها و فلزها در قالب نخل و «بتهجقه» باقی ماند.